مدیریت مقصد،مدیریت هماهنگ تمامی عناصر تشکیلدهنده یک مقصد است؛ که شامل جاذبهها،امکانات رفاهی،دسترسی،بازاریابی و مسائل قیمتگذاری است.
سازمانهای مدیریت مقصد (Destination Management Organizations) معمولا بهترین نهادها برای مدیریت گردشگری در یک منطقه به حساب میآیند.با حضور این نهاد در یک مقصد،اثرات منفی گردشگری بر جامعه مقصد و همچنین بر محیط مهار و مدیریت میشود. همچنین یک نهاد مدیریت مقصد،فرصتی را فراهم میکند تا میان بخش خصوصی،بخش عمومی و صاحبان منافع که در حالت عادی گفتمانی با هم ندارند گفتمانی ایجاد گردد.
به اینصورت از دوبارهکاریها و کارهای متضاد جلوگیری میشود،سرمایه منطقه به صورت بهینه مصرف میشود و همه تلاشها در راستای اهدافی مشخص و مشترک خواهند بود و فعالیتهای بازاریابی،خدماتدهی به گردشگران، آموزش نیروی انسانی، حمایتها و پشتیبانیها و بسیاری مسائل دیگر دچار خلاء نخواهند بود.
تدوین یک چشمانداز مشترک از مهمترین و نخستیترین اقدامات توسعه گردشگری یک منقطه است؛چرا که یک چشمانداز مشترک،انگیزه و خواست همگانی را نیز به دنبال دارد و این خود انرژی محرک بالایی را در امر توسعه ایجاد مینماید.
یکی از مراحل مهم در صنعت گردشگری، برنامهریزی و آمادهسازی مقصد با هدف بهرهبرداری متناسب و مطلوب است. در این زمینه میتوان به تجربه جهانی در قالب فرآیند مدیریت مقصد اشاره کرد که مورد تائید سازمان جهانی جهانگردی نیز قرار دارد. اهمیت مدیریت مقصد زمانی بیشتر میشود که مقاصدگردشگری برای ارائه با کیفیتترین خدمات به گردشگران به رقابت میپردازند.
برای اینکه یک مقصد گردشگری بتواند رقابت موثری با دیگر مقاصد داشته باشد، باید تجربیات خارقالعاده و ارزشمند بهتری را به گردشگران ارائه کنیم. صنعت گردشگری در نوع خود تجارتی پیچیده و چندبخشی است و از زمانی که گردشگران به مقصد میرسند تا زمانی که آنجا را ترک میکنند، کیفیت کار و لذت سفر و تجربه آنها متأثر از خدمات و تجربیات زیادی است، مانند دامنهای از خدمات عمومی و خصوصی، تعاملات با جامعه محلی، محیط زیست و مهماننوازی.
ایجاد این شرایط و انجام مطلوب این اهداف به همکاری و تعامل پیوسته سازمانهای مربوطه بستگی دارد. در واقع، مدیریت مقصد به دنبال هماهنگی این سازمان است تا با همکاری صمیمانه در جهت یک هدف مشترک بتواند سلامت و بهبود حیات مقصد گردشگری را برای حال و آینده تضمین کند.
بسیاری از مقاصد گردشگری اکنون دارای سازمانهای مدیریت مقصد هستند که در انجام امور، ارائه خدمات مطلوب و جلب رضایت گردشگران نقش تعیینکنندهای دارند و در حال حاضر بسرعت مشغول به روز کردن امور خود و گسترده تر شدن هستند. این مهم نیازمند آن است که فعالیتهای مدیریت مقصد را در درون چارچوبی از یک استراتژی منسجم جای داده و هماهنگ کنند. ایجاد محیطی دلنشین و ارائه خدمات با کیفیت و با احترام قلبی و جوی شاد در مقصد، این هدف را تضمین و بدون تردید انتظارات بجا و منطقی بازدیدکنندگان را برآورده خواهد کرد. این گونه گردشگران، بازدید از این مقصد را به دیگران هم پیشنهاد کرده و به نوعی برای مقصد مورد نظر بازاریابی خواهند کرد.
مقوله مدیریت مقصد گردشگری در کشورهای مختلف عملی شده، سیر تکاملی خود را طی کرده و به تعبیری ریلگذاری صورت گرفته است. درکشور ما نیز آنچه اکنون اهمیت دارد، تصمیم گیری و شروع این فرآیند است. سازمانها و دستگاههای موثر در گردشگری و بخش خصوصی راهی جز حرکت کردن روی این ریل ندارند؛ چرا که انجام این فرآیند همزمان قدرت نظارت مسئولان را تضمین و خیال بخش خصوصی را راحت میکند به گونهای که متولیان بخش خصوصی احساس کنند در قطاری نشستهاند که بدون تردید آنان را به مقصود خواهد رساند.